کتاب مکتب شناسی فقهی: جستاری در مکاتب قم و نجف با نگاهی به رویکردهای نو در اجتهاد به قلم حسین ایزدی توسط انتشارات کتاب فردا به چاپ رسیده است.
یکی از راهبردی ترین اقدامات در مسیر تولید علم، صورت بندی و روایت تحلیلی از شیوه و روش علم ورزی عالمان است. از این جنس مطالعات در رشته فقه به مکتب شناسی فقهی یاد می شود. مکتب شناسی فقهی تلاشی است برای بازخوانی عناصر محوری در روش استنباط فقهای بزرگ به منظور کشف منهج اختصاصی ایشان و تفکیک انواع روش های تفقه از یکدیگر برای انتخاب بهترین و کارآمد ترین منهج. در این بین زمینه سازی برای بهره وری بیشتر از آثار فقها، کمک به مقوله روش شناسی در تحقیقات فقهی و هموارتر شدن مسیر دستیابی به اجتهاد، برخی از آثار و فواید مکتب شناسی فقهی است.
مکتب شناسی فقهی ابتدا در سال 1398ش با عنوان درآمدی بر مکتب فقهی قم و نجف منتشر شد اما اکنون با ویراست جدید علاوه بر عمده مطالب ویراست اول، شامل 18 مقاله و مصاحبه جدید است و از این رو کتابی جدید و اثری مستقل به شمار می آید؛ همچنین مطالب مشترک آن با اثر قبلی اصلاح، تکمیل و ارتقاء یافته است. از سوی دیگر ساختار کتاب در این ویراست به کلی تغییر کرده است و سیری منطقی تر به خود گرفته است؛ از دیگر سو افزودن فصل پنجم با عنوان درآمدی بر رویکردهای نو در اجتهاد به غنای کتاب افزوده و میتواند به عنوان یک منبع مطالعاتی در این زمینه قلمداد شود.
در بخش پیشگفتار مکتب شناسی فقهی، شاهد نگاهی کلان به جغرافیای بحث هستیم. در این بخش به ضرورت مفهوم و ابعاد بحث از مکتب شناسی فقهی پرداخته شده. سپس با مروری بر تاریخچه و پیشینه مکتب نجف و قم تلاش شده تا از مهمترین نکاتی که در توصیف این دو مکتب از مصاحبه ها و محتوای کتاب تولید شده بود، گزارشی اجمالی داده شود. پیشگفتار به نحوی مروری بر محتوای اصلی کتاب، اصطیاد نکات برجسته و صورت بندی مفهومی این نکات در توصیف مکتب قم و نجف است. هدف اصلی از این بخش ایجاد نوعی نگرش مفهومی و جلوگیری از سردرگمی در انبوه مطالب کتاب بود. از سوی دیگر در این بخش تقریری نو از تاریخ تطورات حوزه علمیه قم در سده اخیر و سطوح تحول تفقه در عصر اخیر ارائه شده است.
فصل اول به کلیات ضرورت و مفهوم شناسی مکتب شناسی فقهی می پردازد.
فصل دوم مکتب فقهی نجف را بررسی می کند. تقدم مکتب نجف به جهت تقدم تاریخی آن بوده و سیر تطور و تحول اندیشه فقهی را پی می گیرد؛ بررسی مکاتب در این مکتب نیز با رعایت ترتیب تاریخی فقها انجام می شود. در بررسی مکتب نجف ابتدا از مکتب فقهی شیخ انصاری صاحب، جواهر صاحب عروه آغاز شده و سپس به دوران معاصر می رسیم و نگاهی به مکتب فقهی اعلام ثلاث (محقق نائینی، محقق اصفهانی و محقق عراقی) داشته و در نهایت به مرحوم آیت الله خویی به عنوان شخصیت برجسته مکتب نجف در دوران اخیر پرداخته می شود. نویسنده در پایان نگاهی به مکتب فقهی شهید سید محمد باقر صدر دارد تا تنوع روشی و منهجی در فضای نجف را نشان دهد. بیان مناهج فقهی فقهای مختلف در نجف نشان می دهد نمی توان حوزه نجف را برخوردار از یک منهج واحد دانست، لذا در پایان این فصل، دو مطلب با رویکرد تحلیل سیاسی - تاریخی حوزه نجف اثر دکتر احمد رهدار و دکتر موسی نجفی به چشم می خورد. این دو یادداشت میتواند لایه دیگری از تاریخ و واقعیت این حوزه را نمایش دهد، هر چند پرداختن به تاریخ فکری و سیاسی حوزه نجف آثار مستقل و مطولی می طلبد.
فصل سوم در امتداد فصل پیشین به بررسی مکتب قم می پردازد که به لحاظ تاریخی متأخر از مکتب نجف به شمار آمده و میراث دار حوزه نجف است. مکتب قم هرچند پیشینه ای طولانی در تاریخ دارد و این تاریخ به عصر محدثین باز می گردد اما آنچه امروز به عنوان مکتب قم شناخته می شود، فضایی است که در سده اخیر رشد کرده و هویت جدیدی یافته است که سرآغاز آن را می توان مرحوم مؤسس آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری دانست. ابتدا به بررسی مکتب فقهی ایشان پرداخته شده، سپس نویسنده به قله و نماد مکتب فقهی قم یعنی مرحوم آیت الله بروجردی پرداخته است. در گام بعد سخن از مکتب فقهی امام خمینی به به میان می آید که مکتب فکری وی تحولی تمدنی را در تاریخ ایران و جهان رقم زد.
فصل چهارم به بررسی تطبیقی بین مکتب قم، نجف و سامرا می پردازد.
فصل پنجم با عنوان «درآمدی بر رویکردهای نو در اجتهاد» می کوشد تلاش های صاحب نظران و نظریه پردازان فقه نظام در دهه های اخیر را روایت کند. در این فصل ابتدا گفتاری از شهید صدر آورده شده که نشان میدهد رویکرد تحول خواهی و احساس نیاز به تغییر منهجی در اندیشه شهید صدر سابقه داشته است. ویژگی فصل پنجم تجمیع انظار فقهای معاصر و نو بودن برخی متون در این زمینه است که میتواند منبع تحقیقاتی در این موضوع به شمار آید.