95,000
تومان
4 ٪
90,300
تومان
افزودن به سبد خرید

رئیسی روحانی بود: زندگینامه و خاطرات شهید جمهور سید ابراهیم رئیسی

دسته بندی: خاطرات، زندگینامه و سفرنامه

ناشر: شهید ابراهیم هادی

نویسنده: جمعی از نویسندگان

سال نشر: 1403

تعداد صفحات: 160

فروش پیامکی این محصول
معرفی کتاب
گزیده کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

کتاب رئیسی روحانی بود، زندگی‌نامه و خاطرات رئیس جمهور شهید خادم الرضا سید ابراهیم رئیسی است که به همت گروه فرهنگی انتشارات شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است. نام‌گذاری این کتاب به دلیل مشی زندگی و روش زیست ایشان است که به معنای واقعی تبلور یک روحانی در متن جامعه بودند و در راه جستجوی عدالت و تقوا و برای خدمت به مردم، شهید شدند.

کتاب "رئیسی روحانی بود" سعی دارد به بیان روش زیست ایشان، زندگی واقعی یک روحانی مخلص و خادم مردم را به نمایش بگذارد. ابن کتاب توسط جمعی از نویسندگان در انتشارات شهید ابراهیم هادی به چاپ رسیده است.

گزیده کتاب

بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم 14 خرداد 1403:



بعد از فقدان این عزیز، من دیدم تقریبا همه روزنامه ها، مطبوعات، در فضای مجازی، اشخاص گوناگون از جریان های مختلف، از خدمات او و تلاش های شبانه روزی او حرف می زنند و از او تعریف و تمجید می کنند.



دلم سوخت، دلم برای رئیسی سوخت. بعضی از این ها در زمان حیات او حاضر نبودند یک کلمه از این حرف ها را بگویند، در زمان حیات او این برجستگی ها را می دیدند اما کتمان می کردند، بلکه عکس آن را می گفتند و او را می آزردند.



البته او غالبا جواب نمی داد اما گاهی پیش من می آمد و مقداری شکایت می کرد. خدای متعال درجات این مرد عزیز را عالی کند، خداوند درجات همه کسانی را که با او همراه بودند را عالی کند و به خانواده های آن ها صبر عنایت کند.



برشی از کتاب رئیسی روحانی بود:



در جریان دادگاه‌های گروهک منافقین در تهران که در ایام شهادت آیت الله رئیسی برگزار شد، یکی از اعضای قبلی این سازمان، در مورد اقدامات این گروهک صحبت کرد و گفت: من در یک عملیات ترور شرکت کردم و یک مغازه لوازم ورزشی که یک فرد انقلابی آن را اداره می‌کرد را با نارنجک هدف قرار دادم. در جریان این حمله، یکی از عابرین پیاده به شهادت رسید.



من به دنبال عملیات دیگری در همدان بودم که دستگیر شدم. جرم من مشخص بود‌. خودم می‌دانستم که اعدام من حتمی است. من انسان بی‌گناهی را کشته بودم، اما در زندان واقعا توبه کردم. دادستان همدان از طریق خانواده ام، متوجه موضوع شد. به دیدنم آمد و با من صحبت کرد و گفت: تمام تلاشم را برای رهایی تو انجام می‌دهم. باورم نمی شد که دادستان انقلاب اینقدر با مهربانی برخورد کند. نامش را پرسیدم و فهمیدم آیت الله رئیسی است.



ایشان وقتی فهمید با نیروهای انقلابی همکاری دارم، شرایط را برای من مهیا کرد. پس از چند جلسه دادگاه، مبلغی به عنوان دیه تعیین کرد و چند سال حبس نیز برایم تعیین شد و سپس آزاد شدم. او بود که با برخورد خوب، سرنوشت مرا تغییر داد…

اطلاعات کتاب

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام